به گزارش تهران۲۴، ۷ذیالحجه سالروز شهادت حضرت باقرالعلوم، محمدبن علی(ع)، پنجمین امام شیعیان است. آنچه که در ادامه میخوانید گزیدهای از سخنان شاگرد مکتب اهلبیت آقا سیدعلی خامنهای درباره ایشان است.
استادِ استادان
بزرگان علمای زمان، پیش امام باقر(ع) درس میخواندند و استفاده میکردند. شخصیّت معروفی مثل عکرمه شاگرد ابنعبّاس وقتی میآید خدمت امام باقر(ع)، برای اینکه از آن حضرت حدیث بشنود – شاید هم برای اینکه امتحانش کند- دست و بالش میلرزد و در آغوش امام(ع) میافتد؛ بعد خودش تعجّب میکند، میگوید یا ابن رسولالله! من بزرگانی مثل ابنعبّاس را دیدم و از آنها حدیث شنیدم [امّا] هرگز این حالتی که در مقابل تو به من دست داد، برای من دست نداده بود.
ببینید امام باقر(ع) در جوابش چقدر صریح میگویند «وَیلَکَ یا عُبَیدَ اَهلِ الشّامِ! اِنَّکَ بَینَ یَدَیِ بُیُوتٍ اَذِنَ اللهُ اَن تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فِیها اسمُه؛ ای بنده کوچک شامیان! تو در مقابل عظمتِ معنویّت است که مجبوری اینجور به خودت بلرزی.» کسی مثل ابوحنیفه که از فقها و بزرگان زمان است، میآید خدمت امام باقر(ع) و از آن حضرت معارف و احکام دین را فرا میگیرد و بسیاری از علمای دیگر جزو شاگردان امام باقر(ع) هستند وصیت علمی امام باقر(ع) در اکناف عالم میپیچید که به «باقرالعلوم» معروف میشود.
امید تشکیل حکومت اسلامی در زمان امام باقر(علیهالسلام)
پس ببینید؛ وضع اجتماعی و وضع عاطفی مردم و احترامات آنها نسبت به ائمّه، زمان امام باقر(ع) فرق کرده، تفاوت کرده. به همین نسبت ما میبینیم که حرکت سیاسی امام باقر(ع) هم تندتر است؛ یعنی امام سجّاد در مقابله با عبدالملک، [بهصورت] روبهرو، تندی و سخن درشت و سخنی که بتوانند آن را بهعنوان یک قرینهای بر مخالفت بگیرند، ندارد. عبدالملک به امام سجّاد(ع) نامه مینوشت درباره فلان موضوع، حضرت هم جواب او را میدادند؛ البتّه جواب پسر پیغمبر همیشه یک جواب محکم و متین و دندانشکن است، امّا در آن، بهآن صورت تعرّض نیست؛ امّا در مورد امام باقر (ع) اینجوری نیست؛ حرکت امام باقر(ع) آنچنان است که هشام بن عبدالملک احساس وحشت میکند و میبیند که باید آن حضرت را زیرنظر قرار دهد و به شام میخواهد آن حضرت را ؛ البتّه امام سجّاد را هم در دوران امامتشان – بعد از آن دفعه اوّل- با غل و زنجیر و مانند اینها به شام بردهاند، لکن وضع آنجا، جور دیگری است و امام سجّاد با ملاحظه بیشتری همیشه برخورد میکردند، امّا در مورد امام باقر(ع)، ما لحن کلام را تندتر میبینیم.
بنده چند روایت در [زمینه] مذاکرات حضرت باقر (ع) با اصحابشان دیدم که نشانه دعوت به حکومت و خلافت و امامت و حتّی نوید آینده در آنها مشاهده میشود که انشاءالله چند نمونهاش را عرض میکنم.
حکایت شیخی که دنبال حکومت کردن اهلبیت(ع) بود
روایتی در «بحار» هست که نقل میکند منزل حضرت ابیجعفر، پُر از جمعیّت بود؛ پیرمردی آمد و تکیه داده بود به یک عصایی یا مانند آن؛ آمد و سلام کرد خدمت حضرت و اظهار علاقه کرد و اظهار محبّت کرد و بعد نشست پهلوی حضرت و گفت: «فَوَ اللهِ اِنّی لَأُحِبُّکُم وَ اُحِبُّ مَن یُحِبُّکُم وَ وَ اللهِ مَا اُحِبُّکُم وَ اُحِبُّ مَن یُحِبُّکُم لِطَمَعٍ فی دُنیا وَ اِنّی لَاُبغِضُ عَدُوَّکُم وَ اَبرَأُ مِنهُ وَ وَ اللهِ ما اُبغِضُهُ وَ اَبرَأُ مِنهُ لِوَترٍ کانَ بَینی وَ بَینَهُ وَ اللهِ اِنّی لَاُحِلُّ حَلالَکُم وَ اُحَرِّمُ حَرامَکُم وَ اَنتَظِرُ اَمرَکُم فَهَل تَرجُو لی جَعَلَنِیَ اللهُ فِداک»؛ یعنی آیا امید داری که من ببینم آن روزگار شما را؟ چون منتظر امر شما هستم یعنی منتظر فرارسیدن دوران حکومت شما.
امر -هذا الامر، امرکم- یعنی حکومت؛ در تعبیرات آن دوره، چه تعبیرات بین ائمّه و اصحاب ائمّه، چه مخالفینشان و دشمنانشان -مثلاً هارون اشاره میکند «و الله لو تنازعت معی فی هذا الامر…»- یعنی خلافت، یعنی امامت؛ «اَمرَکُم» یعنی خلافتتان؛ بلاشک این تعبیر به این معنا است. میآید سؤال میکند که آیا امید دارید که من به آن روز برسم و آن روز را ببینم؛ فَقالَ اَبُو جَعفَرٍ علیه السّلام اِلَیَّ اِلَیَّ حَتّیٰ اَقعَدَهُ اِلیٰ جَنبِه»؛ او را نزدیک آوردند و نشاندند پهلوی خودشان؛ ثُمَّ قَالَ اَیُّهَا الشَّیخُ اِنَّ اَبی عَلیَّ بنَ الحُسَینِ علیه السّلام اَتاه رَجُلٌ فَسَاَلَهُ عَن مِثلِ الَّذی سَاَلتَنی عَنه؛ حضرت از قول امام سجّاد نقل میکنند و خب این را ما در روایات امام سجّاد پیدا نمیکنیم؛ یقیناً میشود فهمید که اگر امام سجّاد در یک جمع بزرگی این قضیّه را فرموده بودند، به گوش دیگران و ماها هم میرسید، امّا آن چیزی را که امام سجّاد به گمان زیاد سِرّاً فرمودند، اینجا امام باقر(ع) علناً میگویند.
بعد، از قول پدرشان نقل میکنند که فرمود «اِن تَمُت تَرِد عَلیٰ رَسُولِ اللهِ وَ عَلیٰ عَلیٍّ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ وَ عَلیٰ عَلیِّ بنِ الحُسَینِ وَ یَثلَجُ قَلبُکَ وَ یَبرُدُ فُؤادُکَ وَ تَقَرُّ عَینُکَ وَ تُستَقبَلُ بِالرَّوحِ وَ الرَّیحانِ مَعَ الکِرامِ الکاتِبین … وَ اِن تَعِش تَریٰ ما یُقِرُّ اللهُ بِهِ عَینَکَ وَ تَکونُ مَعَنا فِی السَّنامِ الاَعلیٰ»؛ یعنی مأیوسش نمیکنند؛ میگویند اگر بمیری -چون پیر بوده- که خب با پیغمبر هستی و مانند اینها، اگر هم بمانی، با خود ما خواهی بود؛ یعنی یک چنین تعبیراتی در کلام امام باقر(ع) [هست].(۱۳۶۵/۰۴/۲۸)
انتهای پیام/
https://tehran-24.ir/?p=119815