تهران۲۴ـ مهدی امیری پور: عقربه های ساعت کمی آن طرف از ۱ بامداد را نشان می دهد، خبرنگاران شیفت بامدادی فارس طبق روال همیشه اخبار داخلی و خارجی را رصد می کنند، سردبیر شیفت بامدادی «حبیب الله ترکاشوند» هم مانند سایر همکاران طبق روال عادی مشغول به کار است غافل از اینکه شب متفاوتی را تجربه خواهد کرد، خبرنگاران گروه بین الملل هم طبق روال هر شب گوش به زنگ هستند تا جدیدترین اخبار منطقه را منتشر کنند اما امشب حادثه ای خاص در انتظارشان است؛ حادثه ای تلخ که دنیا را تکان می دهد.
عقربه ها در حال نزدیک شدن به ساعت ۱.۲۵ دقیقه بامداد هستند رسانه های بین المللی، خبر وقوع انفجار در اطراف فرودگاه بغداد را مخابره می کنند. برخی از رسانه ها نیز اعلام می کنند که ممکن است نیروهای حشدالشعبی به پایگاه آمریکایی واقع در آن منطقه را حمله کرده باشند و برهمین اساس اخبار تکمیلی این حادثه روی خروجی خبرگزای فارس قرار میگیرد.
عقربه ها که به ساعت۳.۳۰ دقیقه می رسند فضای رسانه ها غبار آلود می شود. برخی منابع اعلام می کنند نیروهای آمریکایی به فرودگاه هجوم آورده اند، پهپادهای تروریستهای سنتکام در اطراف فرودگاه به پرواز در آمده و در نهایت یکی از رسانه های عراقی به نقل از منابع آگاه از شهادت چندتن از مقامات بلندپایه حشدالشعبی خبر می دهد، پس از اعلام این خبر بود که یک خبرنگار خارجی توییتی را منتشر می کند و می نویسد سردار سلیمانی به شهادت رسید.
این خبر آغاز واقعه است، شبی غمبار و پرتلاطم، امتحانی دوباره برای آمادگی در برابر بحران، تلاش برای به دست گرفتن فضای خبری و مقابله با هرگونه خبرهای کذب و شایعه. دلهره و اضطراب فضای تحریریه را در بر می گیرد، همه خبرنگاران شیفت شب تلفن به دست از مجاری مختلف درحال پیگیری صحت و سقم این توییت هستند، هیچکس فکرش را هم نمی کرد که شاید این خبر تایید شود.
امید داشتیم بگویند خبر شهادت حاج قاسم دروغ است
شاید خبرنگاری که برای اولین بار به این توییت برخورد هم فکرش را نمی کرد که چنین حادثه عظیمی قرار است رخ دهد و فرمانده محور مقاومت آسمانی شود، مال احمدی خبرنگار گروه بین الملل خبرگزاری فارس آن لحظات سخت را اینگونه روایت می کند: «آن شب خبرهایی رد و بدل می شد که پهپادهای آمریکایی در حال پرواز هستند و برخی نیروهای آمریکایی وارد فرودگاه شده اند، این اخبار مشکوک بود و باید نگاه ما به سمت آن متمرکز می شد. ساعت ۳.۳۰ دقیقه بامداد گفتند چند تن از پرسنل بلندپایه حشدالشعبی هدف موشک های پهپاد قرار گرفته اند و مدیر روابط عمومی حشدالشعبی نیز به شهادت رسیده است. این خبرها را ما منتشر کردیم تا آنکه حدود ساعت ۳.۴۵ دقیقه بامداد یک خبرنگار خارجی توییتی منتشر کرد که سردار سلیمانی به شهادت رسیده است.»
مال احمدی در ادامه این خبر را با پیشینه خبر ترور سردار حاجی زاده در سوریه مقایسه می کند و به زعم خود آن را بی پایه و اساس می خواند، حتی صحت و سقم این خبر را با سردبیر شیفت شب چک می کند، او هم این خبر را «جوسازی احتمالی» برای تضعیف روحیه جبهه مقاومت می خواند.
خبرنگار ما در ادامه از دیدن نام سردار سلیمانی در اغلب اخبار خارجی هراسان می شود، تا آنکه که ساعت ۴.۳۰ دقیقه بامداد، تلویزیون عراق و شبکه المیادین نیز خبر شهادت حاج قاسم را تایید می کنند. این بار نیز به سراغ سردبیر شیفت می رود و موضوع را به او اطلاع می دهد، ماجرا کمی جدی تر می شود و باید پیگیری ها از سوی منابع صورت بگیرد. در نهایت پیگیری ها منجر به آن می شود که خبر را به نقل از رسانه های عراقی منتشر کنند اما بنویسند که نمی توانیم آن را تأیید کنیم.
مال احمدی در ادامه روایتی از لحظه اعلام خبر شهادت حاج قاسم از سوی منابع عراقی را ترسیم می کند، بغض گلوی او را می فشارد و می گوید: «۱۵ دقیقه پس از تلویزیون عراق، حشدالشعبی نیز خبر شهادت حاج قاسم و ترور را تایید کرد. از آن لحظه به بعد بهت زده شده بودیم، تنها امیدمان همین بود که ساعت ۷ صبح بشود و یکی بگوید خبر شهادت حاج قاسم دروغ است.»
فارس، اولین رسانه ایرانی بود که خبرشهادت حاج قاسم را اعلام کرد
عباس توانگر، قائم مقام خبرگزاری درباره شب شهادت حاج قاسم و روایتگری خبرگزاری فارس می گوید: « آن شب حبیب الله ترکاشوند شیفت سردبیری بود، او دو شب بسیار حساس مسوول شیفت بامدادی بود. یکی همین شب شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و دوم حمله نیروهای انقلاب به عین الاسد.
او ادامه می دهد: « آن شب تلفنم زنگ خورد، سردبیر شیفت پشت خط آمد، با صدای بغض آلود و گریان اعلام کرد: “حاج قاسم شهید شد ” او آن طرف خط و من این سو تا دقایقی گریستیم، همسرم سراسیمه از خواب بیدار شد و گفت چه اتفاقی افتاده است؟ گفتم: سردار سلیمانی به شهادت رسید.»
توانگر سراسیمه خود را به خبرگزاری می رساند، باید خبر شهادت حاج قاسم را صحت سنجی می کردند، در آن لحظه هنوز هم خبر شهادت سردار سلیمانی قطعی نبود. پیام تیرانداز مدیرعامل خبرگزاری، ترکاشوند و مدیر گروه بین الملل فورا جلسه ای تشکیل می دهند تا صحت این خبر بررسی شود.
توانگر لحظه اعلام خبر شهادت حاج قاسم از سوی خبرگزاری فارس را این چنین توصیف می کند: «آن ساعات برخی اخبار توییت شده بود که خیلی برای ما سندیت نداشت و نمی توانست معتبر باشد، از مال احمدی پرسیدم که کجاها اعلام کردند، او گفت که تلویزیون رسمی عراق و المیادین این خبر را اعلام کرده اند و نام حاج قاسم را سلیمانی را آورده اند. المیادین برای ما موثق تر بود، تلویزیون عراق هم در شبکه ای خبری این خبر تلخ را اعلام کرده بود.
با توضیحاتی که مدیر گروه بین الملل داد، به این نتیجه رسیدیم که رسما خبر شهادت حاج قاسم را اعلام کنیم، منتهی باز هم برای اطمینان بیشتر باید موضوع را با خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی در میان می گذاشتیم.»
قائم مقام مدیر عامل خبرگزاری فارس معتقد است: «تا پیش از اعلام خبر شهادت سردار سپهبد شهید سلیمانی از سوی خبرگزاری فارس در کشور خبر شهادت حاج قاسم را اعلام نکرده بودند و پس از خبر فارس بود که دیدیم شبکه خبر با فاصله ای نام حاج قاسم را با عنوان فرمانده ای که در عراق شهید شد اعلام کرد. باز هم ما به خودمان دلداری می دادیم ” خدا کند این خبر درست نباشد” اما مهدی شلتوکی، خبرنگار حوزه دفاعی با منابع آگاه تماس گرفت که صحت خبر را تایید کردند آنجا دیگر قطعیت خبر برای ما روشن شد. با آن که چند ساعت از شهادت حاج قاسم گذشته بود اما رسانه های داخلی نام حاج قاسم را اعلام نکرده بودند وقتی “فارس” نام را اعلام کرد، رسانه های دیگر هم با اعتبار این خبرگزاری، از قول خودشان خبر شهادت حاج قاسم را اعلام کردند.»
خبر شهادت تنم را به لرزه در آورد
حبیب الله ترکاشوند، سردبیر شیفت بامدادی آن شب تلخ بود، او پیش تر مسئول شیفت بامدادی در زمان حمله نیروهای انقلاب به عین الاسد را تجربه کرده بود، اما این بار شیرینی و حلاوتی در کار نبود، اینجا باید خبر شهادت مرد میدان مخابره می شد، مرد شماره یک محور مقاومت، مرد سایه که آمریکایی ها توان رویارویی با او را نداشتند و حالا با حمله پهپادی ناجوانمردانه او را به شهادت رساندند.
ترکاشوند آن شب پرحادثه است را اینگونه روایت می کند: « شب عجیبی بود، نمی دانستم قرار است چه اتفاقی بیفتد شاید احساس می کردم به خاطر روز جمعه بودن است اما حوالی بامداد بود که مال احمدی همکار ما در بین الملل آمد و گفت المیادین در خبری مدعی شده که حاج قاسم به شهادت رسیده است، شوک عجیبی به من دست داد، با خود کلنجار می رفتم که این هم دروغی مانند دیگر دروغ هاست اما نام المیادین تنم را به لرزه در آورد چرا که المیادین با توجه به قرابتش به حزب الله و جمهوری اسلامی اخبار کذب منتشر نمی کند.»
پس از تایید این خبر، خبرگزاری فارس خبر شهادت قاسم را منتشر می کند و چندی بعد نیز شبکه خبر تصویر قنوت حاج قاسم در نماز را بدون هیچ خبری با صدای عبدالباسط پخش کرد، تصویری که از نگاه حاج حبیب جانکاه است، تصویری که سخت ترین شب ۲۰ سال خبرنگاری او را رقم زد.
حاج قاسم را در مراسم تشییع یک شهید دیده بودم
حامد شیخپور سردبیر اخبار خارجی خبرگزاری فارس است، او نیز فضای شب شهادت سردار سلیمانی را بغض آلود توصیف می کند، خبر شهادت حاج قاسم را از طریق تماس محمدخانی سردبیر اسبق اخبار داخلی دریافت می کند و سریعاً خود را به خبرگزاری می رساند.
شیخ پور وقتی به خبرگزاری می آید یک دست لباس اضافه همراه خود می آورد، می داند که فضا بسیار سنگین است و تا روزها باید در خبرگزاری بماند تا اخبار این حادثه بزرگ را مخابره کند، همین طور هم می شود. چند روز را در خبرگزاری می گذراند، او در حین آمدن به خبرگزاری، با کریمی مدیرکل سابق گروه بین الملل و سیاست خارجه تماس می گیرد و او را بیدار می کند، باید سریعا بچه های بین الملل آماده می شدند چرا که حجم اخبار در ساعات آتی دو چندان می شد.
شیخپور، وقتی خبر شهادت ایشان را می شنود آهی می کشد و سکوت می کند، یاد سکانس مشهور فیلم مختار می افتد آنجایی که مختار سر راه با لشکر دشمن تلاقی می کند، دشمنان به او گفتند که ما ماموریت داریم تو را با خود ببریم مختار خطاب به یارانش گفت این کینه ها را در قلب نگه دارید به موقع خرجش می کنیم.
او دیدارش با حاج قاسم را این چنین روایت می کند: «آخرین بار چند چند هفته پیش از شهادت، حاج قاسم را در بزرگداشت یکی از شهدا دیدم، یک قرابت قلبی به حاج قاسم دارم .در آن مراسم حاج قاسم دو یا سه متر جلوتر از من نشسته بود اما تاپایان مراسم چشم از ایشان برنمی داشتم و از پشت ایشان را نگاه می کردم پلک نمی زدم و می گفتم آن ثانیه ها را هم نمی شود از دست داد.»
او درباره نحوه آخرین مخابره خبر شهادت حاج قاسم در عرصه بین الملل، این گونه توضیح می دهد: «وقتی به خبرگزاری رسیدم، المیادین را مشاهده کردم؛ غسان بن جدو، مدیر شبکه المیادین خودش آمده بود در استودیو نشسته بود و اجرای تمام برنامه را بر عهده گرفته بود. لحظه به لحظه با کارشناسان ارتباط می گرفت. آن زمان خبر تولیدی ویژه ای نداشتیم و تصاویری هم بیرون نیامده بود که شروع کردم همان ها را رصد کردیم و پیاده می کردیم. توضیحات غسان جز اولین خبرها بود چرا که مستقیماً با بغداد در ارتباط بود. خبرهای دسته اول را منتشر می کردم، شبکه المنار هم خبر فوری را زده بود.
گمان می کردم خبر شهادت «حاج قاسم» هم دروغ باشد
محمد شلتوکی خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس از جمله خبرنگارانی بود که بیش از همه با انتشار اخبار این حادثه درگیر بود، اوضاع منطقه در لحظه شهادت سردار سلیمانی را اینگونه تشریح می کند: «آن روزها اوضاع منطقه به ویژه در عراق بسیار ملتهب بود و سطح تنشها بسیار بالا، مرتب اخبار مختلفی را از وضعیت عراق دریافت می کردیم، تجمعاتی اطراف سفارت عراق صورت گرفته بود. نیروهای مقاومت در اعتراض به حضور آمریکایی ها در عراق، از حصارهای امنیتی دور سفارت آمریکا در بغداد عبور کرده بوند. من عادت دارم که شبها گوشی به دست می خوابم و تا آخرین لحظه هوشیاری گوشی به دست هستم، لحظه آخر دیدم کانال خبری فارس بین الملل ساعت ۱.۲۵ دقیقه خبر انفجار در فرودگاه بغداد را مخابره کرد.نسبت به این خبر واکنشی نشان ندادم چرا که خبر جدیدی نبود.»
او دلیل بی توجهی به این خبر را ، خبر دروغ شهادت سردار حاجی زاده در سوریه عنوان می کند و می گوید: «وقتی خبر ترور سردار حاجی زاده را شنیدم از طریقی با سردار حاجی زاده تلفنی صحبت کردم، ایشان در دفتر تهران بودند و حالشان هم خوب بود.»
شلتوکی معتقد است خبر شهادت سردار حاجی زاده در سوریه برای آماده سازی اذهان برای شهادت حاج قاسم بود، او در این باره گفت: «تصور شهادت حاج قاسم برای ما بسیار سخت بود اما ما خبرنگاران نباید در برابر وقایع بی تفاوت باشیم، بسیاری اوقات تاکتیک دشمن است که ما را نسبت به وقایع بی تفاوت کند، فکر می کنم ساعت ۳.۳۰ دقیقه شب با دوستان در سپاه تماس گرفتم، با بوق دوم تلفن را برداشت و برایم تعجب آمیز بود و دلم ریخت. گفتم که این خبر را تایید می کنید؟ گفتند ما در حال بررسی هستیم، دیدم قضیه بسیار جدی است، تماس دوم با یکی دیگر از بچه های سپاه بود، او هم گفت در جریانیم و یک کلمه گفت: «صحت دارد». خاطرم هست که چندبار گفتم یا حسین (ع) همسرم هم بیدار شده بود و او نیز شوکه شد، گفتم که حاج قاسم به شهادت رسیده است.
آن شب، محمد با سر و وضعی آشفته و سراسیمه خود را به خبرگزاری رساند، ترکاشوند به او می گوید محمد چه شد؟ او در پاسخ به حبیب می گوید خبر صحت دارد و در آن هنگام بعض ترکاشوند می ترکد و به پهنای صورت اشک از چشمان حبیب و محمد جاری می شود. محمد به سبب قرار گرفتن میزکارش در روبروی درب تحریریه، تصویر حضور خبرنگاران در خبرگزاری را خوب به یاد دارد، تصویری از بغض بچه ها و چشمان خیسشان.
خبرنگار دفاعی امنیتی ما روز تشییع پیکر حاج قاسم را نیز خوب به یاد دارد، از زمانی که پایگاه قدر نیروی هوافضای سپاه آماده استقبال از هواپیمای حامل پیکر حاج قاسم بود، می گوید:« آنجا یک محیط نظامی است و مقرر شده تا از خبرگزاری فارس او و یک عکاس حضور داشته باشند، اما وقتی وارد پایگاه می شود حدود ۳۰ نفر از کارکنان و پرسنل خبرگزاری را آنجا می بیند که به عشق حاج قاسم آمده بودند.»
صفری یکی از همکاران شبکه های اجتماعی فارس است، فعالان این عرصه به واسطه این کار تا پاسی از شب را بیدار هستند، آن روز، حوالی بامداد، گروه خبرگزاری را می بیند که دوستان درباره شهادت حاج قاسم موضوعاتی نوشته اند، سریعا پای کامپیوتر می نشیند و همه بچه های فعال در حوزه شبکه اجتماعی را به خط می کند.
او درباره اعلام خبر شهادت حاج قاسم در شبکه های اجتماعی، می گوید: «خبر شهادت حاج قاسم را در اینستاگرام، توییتر و در کانال تلگرامی کار کردیم، با همان لوگوی خبر فوری قرمز رنگ، رنگی که برای مردم خاطره بدی شد. از آن موقع هر وقت آن لوگوی قرمز را استفاده می کردیم مردم منتظر خبر بدی بودند و یک ماه پس از شهادت حاج قاسم مجبور شدیم آن لوگوی قرمز را حذف کنیم. بعد از آن تغییر رنگ یک مدت هم رنگ آن را نارنجی کردیم تا سطح التهاب پایین بیاید.»
اگر فرزندمان پسر بود، او را قاسم می نامیدم
عطیه همتی، خبرنگار گروه خانواده خبرگزاری است، روایت حال او بسیار متفاوت از دیگر خبرنگاران است، قرار است فرزند دخترش در اوسط دی ماه به دنیا بیاید. اما قصه او از آنجا شروع می شود که نزدیکی های نماز صبح، صدای هق هق همسرش را می شنود، نگران می شود و از او دلیلش را می پرسد، همسرش پاسخ می دهد که «حاج قاسم شهید شده است».
خانم همتی می گوید:« واقعا روز وحشتناکی بود چند وقت قبل تر حاج قاسم را در مشهد مقدس دیده بودم، همه ارادت خاصی به ایشان داشتیم و داریم. همه به من می گفتند تلویزیون را نبین، خبر نخوان اما من یک متنی را در اینستاگرام نوشتم، آن متن در شبکه ها دست به دست شد.»
پس از شهادت حاج قاسم قرار بود در تهران تجمعاتی به یاد حاج قاسم برپا شود، یکی از آن محل ها میدان فلسطین بود و خانم همتی مجبور می شود برای فرار از تنهایی در دوران بارداری به خانه مادری اش در نزدیکی های فلسطین برود، همسرش به او می گوید جایی نرود و در خانه بماند اما او به نام پیاده روی، پای در مراسم یادبود حاج قاسم می گذارد.
خانم همتی در این باره می گوید:«من دقیقاً شب قبل از تولد فرزندم به اسم پیاده روی تا میدان فلسطین رفتم، همه من را نگاه می کردند، در آن شلوغی همه می گفتند این با این شرایط چرا اینجا آمده است. اما این تجمع یک عزای دسته جمعی بود، پیکری نبود کسی دور آن جمع شود، همه نیاز داشتند پیش کسی باشند تا گریه و زاری کنند. شبیه یتیمی است دیگر…»
او نماز رهبر انقلاب بر پیکر حاج قاسم را به یاد می آورد، وقتی که رهبر انقلاب اشک می ریخت، در این باره گفت: «نزدیک نماز صبح شرایط طوری بود که که باید به بیمارستان می رفتم، زمان مصادف با تشییع پیکر حاج قاسم در مشهد بود. دختر من ساعت ۲۰ همان روز به دنیا آمد. وقتی که صبح روز بعد بیدار شدم اولین کار روشن کردن تلویزیون بود، نماز بر پیکر حاج قاسم را رهبر انقلاب می خواندند و مادرم گریه می کرد و من هم گریه می کردم.»
خانم همتی با تشریح حال و هوای او خانواده اش در ایام شهادت حاج قاسم، عنوان می کند: «خانواده ما سیاه پوش بودند، موها و لباس های خاکی. هیچ کسی برای دیدن نوه اش با چنین وضعی به بیمارستان نمی آید. حتی شیرینی که آورده بودند همسرم یکی از آنها را به خانه نیاورد و همه را در بخش جا گذاشت. خود من هم با لباس مشکی رفتم و با لباس مشکی برگشتم. حتی وقتی مهمان به خانه ما می آمد همسرم میگفت که سخت است که شیرینی بخرم. همسرم می گفت اگر فرزندمان پسر بود حتما نام او را قاسم می گذاشتم …»
انتهای پیام/
https://tehran-24.ir/?p=113615