به گزارش تهران۲۴، جریان معاند و افراطیون با هر نامی در سالهای پس از انقلاب تلاش کردهاند به مقدسات، اعتقادات و باورهای اصیل ضربه بزنند. این رویه در راستای انتقام، بهانهجویی، فرصتطلبی یا حذف رقبا و مصادره اشخاص انجام شده و میشود. بهتازگی نیز سایت اصلاحطلب جماران پس از گذشت چند هفته از انتشار کلیپ «سلام فرمانده» با انتشار مطلبی تحت عنوان «امامزدایی از همین جا شروع میشود؛ سلام فرمانده!» به تولیدکنندگان کلیپ فوق حمله کرده که چرا نامی از امامخمینی(ره) در این کلیپ نیست.
این نقد شاید به تولیدکنندگان این کلیپ وارد باشد که چرا دچار چنین غفلتی شدهاند که نامی از بنیانگذار انقلاب که انقلاب اسلامی با نام او در جهان شناخته میشود، نبردهاند، ولی این سایت با ادبیات توهینآمیزی، تولیدکنندگان کلیپ را متهم به امامزدایی، انحراف و ترویج انقلاب و جمهوری اسلامی بدون امامخمینی(ره) کرده است.
طبیعی است که هر خوانندهای با دانستن عقبه این سایت به حسننیت آن شک میکند؛ چراکه یک سایت اصلاحطلب که از جریان فکری آنان، جسارت «فرستادن امام به موزه تاریخ» شکل گرفته و ابراز شده، چطور میتواند منادی اعتراض به امامزدایی باشد؟ ممکن است سؤال شود زمانی که حامیان جریان اصلاحات علیه تئوری سیاسی اصلی امامخمینی(ره) فریاد مرگ بر اصل ولایتفقیه سر میدادند، سایت جماران کجا بوده است؟ با این حال، موضعگیری اشتباه و پر از بغض و خطای سایت جماران مقدمه خوبی است که به تاریخ تحریف و امامزدایی از جانب افراطیون اصلاحطلب نگاهی کنیم تا ببینیم چه کسانی واقعا سردمدار امامزدایی هستند و سالها بر سر سفره انقلاب بوده و خیانت کردهاند و حالا اشک تمساح میریزند!
پیش از هر چیز باید بدانیم که آنهایی که فریاد «وا اماما» سر میدهند، نهتنها دل در گرو انقلاب و آرمانهای امامخمینی(ره) ندارند که یکی از ابزارهای تفرقهافکنی آنها همین خردهگیریهای بیجا، مصادره افراد و شخصیتها به نام طیف خود و تخریب و به انزوا کشاندن آنهاست. همگامی با اپوزیسیون خارجنشین، همنوایی با دشمن، باز گذاشتن دست جریان نفوذ و عناد عریان با ولایتفقیه در کارنامه آنها اصلا فراموش نمیشود؛ همانهایی که امامخمینی(ره) را فرزند زمان خود دانستهاند و همواره از تکیه به ارزشهای انقلاب طفره میروند چطور میتوانند بدون اینکه درک روشنی از مفهوم یک شعر و کلیپ داشته باشند دست به ایجاد تفرقهافکنی بزنند.
با این حال ۲سناریو درباره موضعگیری اصلاحطلبان در این زمینه مطرح است؛ نخست مصادره امامخمینی(ره) و خانواده ایشان و طیف خود برای تقویت جریان اصلاحطلبی در مقابل اصولگرایی و دوم عناد با اصل ولایتفقیه و عمیقتر کردن پروژه انحراف از ارزشهای انقلاب اسلامی. این رویه بارها در موضعگیریهای آنها دیده شده است. درواقع نوعی قرائت لیبرال از مکتب و اندیشههای امامخمینی(ره) در کنار میل به حذف نام ایشان از سوی تکنوکراتها، اصلاحطلبان و جریانهای فکری سکولار و لیبرال صورت گرفته است. شاید مهمترین هدف تحریفگران مکتب امامخمینی(ره) را بتوان تلاش برای دوقطبیسازی در جامعه دانست تا به رفتارها و اندیشههای انحرافی خود اعتبار ببخشند و در نهایت در ارزشها، اصول و مسیر انقلاب اسلامی انحراف ایجاد کنند. در ادامه برای بررسی تاریخچه این عناد به چند مرحله سناریوسازی برای امامزدایی از جانب اصلاحطلبان خواهیم پرداخت.
نمونههای عینی تلاش برای تحریف
مرحله اول پروژه امامزدایی را میتوان پس از پایان یافتن دفاعمقدس و آغاز دوران سازندگی دانست؛ بهواقع نگرشی در برخی از مدیران ارشد اجرایی کشور بهوجود آمد مبنی بر اینکه برای سازندگی و توسعه کشور باید واقعگرا شد و از آرمانها و ارزشهای بنیادین نظام عدول کرد. دگردیسی معرفتی نزد این مدیران منجر به شکلگیری جریانی تجدیدنظرطلب، موسوم به فنسالاران (تکنوکراتها) شد. جریان مذکور با این انگاره که محکمات انقلاب اسلامی (مکتب امام خمینی (رحمتالله علیه)) مانعی در برابر تغییرات فضای فرهنگی و اقتصادی کشور است، پروژه امامزدایی را با تلاش برای عقبنشینی و رها کردن اصول مکتب امامخمینی (رحمتالله علیه) آغاز کردند. تئوریزه کردن لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا در فضای عمومی کشور و تغییر محیط فرهنگی جامعه، ازجمله اقداماتی بود که سناریوی تغییر را به فاز اجرا منتقل میساخت.
در دومین مرحله از پروژه امامزدایی، تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدولکردگان از اندیشهها و راه امام راحل عظیمالشأن، در پوشش اصلاحطلبی، فراتر از مرحله اول (تردید و تشکیک در مکتب امامخمینی(ره)) عمل کردند و نفی و انکار اندیشهها و کارآمدی اصول مکتب آن یگانه دوران را در دستور کار قرار دادند. بهعنوان نمونه روزنامه زنجیرهای صبحامروز با مسئولیت سعید حجاریان (نظریهپرداز اصلاحطلبان) در مقالهای صراحتاً اعلام کرد که «نمیتوان جامعه را با مختصات دوران امامخمینی(ره) اداره کرد!» در نمونهای دیگر روزنامه زنجیرهای نشاط در اسفندماه ۱۳۷۷، امام بزرگوار را خشونتطلب معرفی کرد و نوشت: «امام خمینی و (شهید) نواب صفوی خشونتگرا و کسروی و حکمیزاده اصلاحطلب بودهاند.» هفتهنامه آبان نیز در ۲۱شهریور ۱۳۷۷نظریه عینیت دیانت و سیاست شهیدمدرس و حضرت امام (رحمتالله علیه) را عامیانه معرفی کرد و صراحتاً نوشت: «نظریه عینیت سیاست و دیانت زاییده افکار عامیانه و قدیمی است.» نفی و انکار راه و اندیشههای امامخمینی(ره) در این دوره بهجایی رسید که روزنامه ایران، در ۱۸شهریور ۱۳۷۷نوشت: «روحانیت قشریگرا و حتی تقلید از امام خمینی(ره) کورکورانه بوده است.»
از فتنه ۱۳۸۸نیز باید بهعنوان یکی از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی و مرحله سوم پروژه امامزدایی و سناریوی تغییر یاد کرد. در این دوره هجمه برای امامزدایی و سناریوی تغییر به نسبت مراحل پیشین به نقطه اوج خود رسید. با مروری در این ۳دوره کاملا مشخص است که چه کسانی آغازگر پروژه تحریف و امامزدایی بودند و چه کسانی واقعا میخواستند نام، اندیشه و آرمانهای امام راحل را حذف کنند و چرا در همه اینها، کسانی که برای نام نبردن از امام در یک کلیپ سینه چاک میکنند، سکوت اختیار کردهاند.
کنشگریهای ناصواب
کنفرانس برلین در فروردین ۱۳۷۹اوج این رفتارهای انحرافی بود. اوج گفتههای اکبر گنجی در مصاحبه با روزنامه تاگس اشپیگل آلمان آنجاست که گفته: «ما تلاش میکنیم امام خمینی(ره) را بهگونهای تفسیر کنیم که مخالف دمکراسی نباشد. امام خمینی(ره) دیگر وجود ندارد، آنچه وجود دارد فقط برداشتهای ما از سخنان اوست. او به هر حال یک روزی به موزه خواهد رفت و هیچکس نمیتواند جلوگیری کند. این یک تکامل تاریخی است. دکترشریعتی نیز به سرنوشت خمینی دچار شده که عقاید او در حرکت امروز اصلاحطلبی دیگر جایی ندارد و نقشی بازی نمیکند، اما ما دکتر را بهخوبی در خاطرات خویش نگه میداریم.» هاشم آغاجری، چهره جنجالی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز با سخنرانی توهینآمیزش در سال ۱۳۸۱و توهین به مراجع و موضوع تقلید در اذهان جامعه ماندگار است. گفتههای عیسی سحرخیز، مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات درباره عدمعلاقه «خیلی» از اصلاحطلبان به امام خمینی نیز که جنجالیتر از همه است.
این مواضع در حالی است که همواره افراطیون اصلاحطلب سعی در مصادره امام راحل دارند و با این رویه در تلاش برای قطبیسازی جامعه و میدان دادن به جریان معاند و نفوذ هستند. بهعنوان نمونه، شهاب بیمقدار، یکی از چهرههای اصلاحطلب اعلام کرده که امام خودش اصلاحطلب بود! در عین حال نیز مدام از شاکله نظام سیاسی جمهوری اسلامی گلایه میکنند که مانع توسعه است؛ انگار که آنها از سر سفره انقلاب و به نام بنیانگذار انقلاب ارتزاق نکرده و نمیکنند. بهعنوان نمونه محمود سریعالقلم، مشاور عالی رئیسجمهور گذشته، در نسخه تجویزی خود برای توسعه ایران صراحتا گزینه دست کشیدن از آرمان «استقلالخواهی و سلطهناپذیری» و «کنار گذاشتن ابعاد هزینهبر ایدئولوژیک و انقلابی انقلاب اسلامی» را بهعنوان تنها راه پیوستن به گردونه اقتصاد جهانی و نیل به شاخصهای توسعه پیشنهاد میکند؛ درحالیکه استقلالخواهی و سلطهناپذیری شاهبیت اندیشه و مسیر امام در طول حیات طیبه ۱۰سالهشان در انقلاب بود.
همچنین عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیطزیست دولت گذشته نیز در ادبیاتی نامناسب از امامخمینی یاد کرده و وی را «فرزند ناخلف آمریکا» خواند که البته متأسفانه آنطور که باید و شاید جواب این توهینها و تحریف امامخمینی(ره) به وی داده نشد. در نمونهای دیگر محسن رهامی، عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز اعلام کرده بود که «ما اصلاحطلبیم نه انقلابی همچون امام!» وی صراحتا اعلام میکند که «برخی از افراد که امروز قبای اصلاحطلبی بر تن دارند و از طرفی نمیخواهند بپذیرند از دیدگاه امام عدول کردهاند، میگویند امام اصلاحطلب بود؛ درحالیکه باید بگویند ما روزی انقلابی بودیم و به فراخور شرایط امروز اصلاحطلب شدهایم و این اصلا حرف بدی نیست.»
موضعگیری تفرقهافکنانه مجمع روحانیون مبارز و مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم هم که جای خود دارد که چندماه پیش بدون اشاره به نقش خود در ایجاد مشکلات موجود، با سیاهنمایی و القای بنبست در امور کشور، آیندهای سیاه و تاریک را ترسیم کردهاند. یادشان رفته که کلیدواژه «امامِ منهای خط امام»، «امامِ نوفل لوشاتو»، «امامِ فرانسه»، « امامِ جماران»، «امامِ قم» و «امامِ نجف» را آنها مطرح کردند؛ آنهایی که امام را محدود به مرزهای جغرافیایی کردند؛ هر چند همگان میدانند که امام برای تمامی مستضعفین جهان است و این الفاظ تنها در قالب پروژه تحریفی جای میگیرد.
در نمونه آخر میتوان مستند «بانو قدس ایران» را مثال زد که بهتازگی از شبکه مستند سیما پخش شد. بهنظر میرسد که در تنظیم این مستند نوعی شیطنت پنهان در کار بوده است؛ چراکه در این مستند خانواده حضرت امام(ره) با خانواده همسرش مقایسه شده است! و در این قیاس، خانواده همسر امام را بسیار بهروز و پیشرفته نشان داده و خانواده خود امام را روستایی و واپسگرا نمایانده است! کاملا مشخص است که این چنین تصویرسازی، یک شیطنت است؛ بهویژه اینکه طی فیلم، بارها تأکید میشود که همسر امام علاقهای به ازدواج با یک آخوند و زندگی در قم نداشته است! این فیلم بهطور آشکاری عظمت امامخمینی(ره) را سانسور کرده است. زندگی امامخمینی(ره) و پدر ایشان پر از زیبایی و شگفتی بوده، اما این مستند هیچکدام از آنها را نشان نداده است.
قدری تأمل
با نگاه به تمام آنچه گفته شد میتوان قضاوت کرد که سمت و سوی کدام جریان تمایل به امامزدایی دارد؛ آیا یک کلیپ و شعر که توسط عدهای کودک و نوجوان با تمام خلوص خوانده میشود میتواند بستر امامزدایی باشد یا رفتارها و کنشهای مغرضانه افراطیون اصلاحطلب در گذشته و حال؟ آیا ضدیت آنها با اصل ولایت فقیه به معنای تحریف اندیشههای امام خمینی (ره) نیست؟ آیا عبور از اندیشههای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و همراهی با معاندان، عناصر نفوذ و اپوزیسیون خارجنشین و رسانههای آنها بهمنزله تحریف و امامزدایی نیست؟ آیا تفرقهافکنی، فتنهاندازی و کنشهای مغرضانه آنها در جریان فتنه ۸۸نشان از رویگردانی از اندیشههای امام خمینی (ره) نیست؟ هر مخاطبی که صاحب فکر و درایت باشد بهدرستی خواهد فهمید که حق و ناحق کدام است و کدام جریان آغازگر و دنبالکننده تحریف و پروژه امامزدایی بوده است.
انتهای پیام/
https://tehran-24.ir/?p=116775