×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

جدیدترین ها

امروز : پنج شنبه, ۹ فروردین , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Thursday, 28 March , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
تشییعی به وسعت ایران/ به رهبری سید علی می بالیم

به گزارش تهران۲۴ از قزوین، مرد ۶۵ ساله زمانی که دید به دنبال شنیدن روایات ارتحال امام هستم جلو آمد و شروع به صحبت کرد از لحظه به لحظه ی زمان اعلام ارتحال.

ساعت ۷ صبح بود که مطابق همیشه رادیو را برای شنیدن اخبار روشن کردم، بسم الله الرحمن الرحیم، انا لله و انا الیه راجعون، روح بلند پیشوای مسلمان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی به ملکوت اعلاء پیوست.

خبر دردناکی بود و مردم را در غم و اندوه فرو برد، شنیدن ارتحال امام غم انگیز ترین روز را برای ملت ایران ساخت.

خیابان های شهر به قدری شلوغ بود که رفت و آمد مختل شد، همه در حال عزاداری بودند و کوچه و خیابان ها پر از پرچم های مشکی شد.

هرکس به شیوه خود عزاداری می‌کرد و همه عزادار مردی بودند که آرامش کشور را مدیون این شخص بودند.

همه جا به دلیل بهره‌مندی بهتر از مراسم تعطیل شده بود و البته عزاداری، کوچک و بزرگ نمی شناخت و اشک و ماتم را در چشم همه می شد دید.

برای وداع با رهبر فرزانه انقلاب ۱۵ خرداد مراسمی در نظر گرفته شد و مردم از سراسر کشور برای حضور آمدند.

ابتدا نمی خواستم اهل و عیال را برای شرکت در مراسم ببرم اما زمانی که بی تابی آن ها را دیدم، همه با هم راهی تهران شدیم، جمعیت به قدری زیاد بود که کیلومترها فاصله با تابوت بود و مردم همه آمده بودند.

آن زمان حدودا ۳۰ و اندی سال سن داشتم، اما جمعیت را که می دیدم از همه سن ها افرادی حاضر بودند، روز سختی بود، اشک و ناله مردم قطع نمی شد و همه بر سر و صورت خود می زدند.

جمعیت سیاه پوش فریاد می زدند و گریه می کردند. به یکباره خودم را نزدیک به تابوت دیدم، اما آنقدر فشار مردم و بی تابی شان زیاد شده بود که از کنترل خارج شدند و بنا شد مجدد برای تکفین، امام را به جماران ببرند. 

مردم ناله می کردند و بر سر و صورت خود می‌زدند و می گفتند: ای حجت خدا ما را تنها مگذار بعد هم می گفتند کاش امام تو زنده بودی و ما می مردیم.

تخمین زده شد که حدود ۱۰ میلیون نفر در مراسم تشییع شرکت کردند و بزرگترین مراسم تشییع رقم خورد.

بعد از پایان این صحبت ها، سراغ شخص دیگری رفتم.

۲۵ ساله بودم که خبر ارتحال امام را شنیدم باورم نمیدشد که این اتفاق افتاده است. بارها جملات آقای حیاتی در ذهنم تکرار می شد، بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون روح بلند پیشوای مسلمان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی به ملکوت اعلاء پیوست.

تلاش می کردم باور نکنم اما مگر می شد از خانه که بیرون زدم با انبوه جمعیت مواجه شدم، همه گریه می کردند و انگار از کنترل خود خارج شده بودند. آه و ناله و گریه از خانه ها بلند شده بود.

به سرعت به منزل بازگشتم تا به طرف تهران حرکت کنم، به سختی و هر طور که شده بود خودم را رساندم، جمعیت به قدری زیاد بود که در طول ۲۵ سال زندگی ام این تعداد آدم ندیده بودم.

وسط صحبت با او همسرش پرید و گفت: من ۱۶ ساله بودم که خبر رحلت امام را شنیدم، پدرم مرد بسیار سخت گیری بود با آنکه در مکتب امام خمینی بزرگ شده بود اما اجازه نمی‌داد من هم به مراسم تشییع بروم.

پیش خودم می گفتم باید هر طور که شده خودم را به مراسم برسانم اما مگر می شد در خانواده ای که ساعت ورود و خروجم کنترل می شود، چطور نباشم؟

کارم شده بود گریه و زاری و التماس پدر می کردم که بگذارد در مراسم شرکت کنم، در نهایت با وساطت بزرگ فامیل من هم به همراه پدر به مراسم رفتم.

جمعیت عجیبی بود طوری که زمین از گریه و زاری مردم می لرزید، دوست داران امام، سیاه پوش بر سر و صورت می زدند و گریه می کردند.

شاید یکی از تلخ ترین اتفاقاتی بود که لحظه به لحظه اش در خاطرم وجود دارد اما عجیب تر آن بود که بعد از ازدواج یکی از سوالات همسرم از من همین بود که در مراسم تشییع شرکت کرده ام یا نه؟ زمانی که پاسخ مثبت دادم به حضورم در مراسم آفرین گفت و خواست تا همیشه پیرو خط امام و رهبری باشیم.

در حال آماده ‌شدن برای رفتن به مدرسه بودم که یک آن صدای آقای حیاتی در منزل پیچید، پس از آن گریه و ناراحتی امان نمی داد تا به اهل خانه خبر را بگویم.

در همان حال بودم که فریاد همسایه کناری منزل مان به گوش رسید دقیق یادم می آید که گفت: امام، امام را از دست دادیم.

سختی و ناراحتی ارتحال امام از یک طرف و نداشتن شرایط به جهت حضور در مراسم تهران از طرف دیگر حالم را بد کرد.

به سراغ دوستانم رفتم و قرار شد مراسمی را تدارک ببینیم برای کسانی که جامانده از مراسم خواهند بود.

در گوشه گوشه شهر منازل سیاه پوش شده و مردم عزاداری می کردند. شاید به جرات بگویم تا ۴۰ روز حجم غم مردم کم نشد که هیچ هر روز بیشتر می‌ شد.

امام برای همه عزیز بود، همه از رفتنش ناراحت بودند و عزاداری می‌کردند، شهر رنگ و بوی عزا گرفته بود.

سن زیادی نداشتم اما همیشه اخبار را دنبال می کردم، خبر ارتحال امام بدترین خبری بود که در عمرم شنیدم سخت و طاقت فرسا، اما اکنون به داشتن سید علی می بالیم.

زمانی که اعلام شد آیت الله خامنه ای رهبر می شود، قدری دلمان گرم شد که بعد از رهبری امام فردی هست که بشود به آن تکیه کرد اما امروز افتخار می کنم که رهبرمان حضرت آیت الله سید علی خامنه ای است و هر بار در نمازهایم برایش دعا می کنم.

امام خمینی (ره) در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ رحلت فرمود و پس از آن همه ساله مردم ولایت مدار و انقلابی کشور سالروز ارتحال امام را به سوگواری می پردازند و تلاش می کنند تا خط امام را به رهبری حضرت آیت الله خامنه ای ادامه دهند.

گزارش از طهورا قلی پور برزگر

انتهای پیام/

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.