×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

جدیدترین ها

امروز : چهارشنبه, ۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Wednesday, 24 April , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
چرا سیاست «همه چیز منهای ایران» شکست خورد؟

به گزارش تهران۲۴، روزنامه ایران نوشت: وزن جمهوری اسلامی در ایجاد امنیت پایدار منطقه‌ای با توجه به نقش کلیدی‌اش در تأمین امنیت و حضور مثمرثمر در مناقشات و مهار تهدیدات بین‌المللی، به قدری بالا است که قابل اغماض نبوده و بدون در نظر گرفتن نقش سازنده آن، نمی‌توان ثبات و امنیت را در منطقه شکل داد. ایران با پشت سر گذاشتن چالش‌ها و تهدیدات داخلی و خارجی خود طی ۴۰ سال گذشته، به یکی از قدرت‌های اصلی در منطقه و تعیین‌کننده در عرصه بین‌الملل تبدیل شده است.

در نمودار زیر، دلایل شکست سیاست «همه چیز منهای ایران» که در دولت‌های مختلف امریکا پیگیری می‌شد نمایش داده شده است. این دلایل در دو دسته شامل دلایل مرتبط با «اقتدار ایران» و دلایل مرتبط با «شکست استکبار» آورده شده است.
 


نقش کلیدی جمهوری اسلامی در تأمین امنیت منطقه غرب آسیا به حدی کلیدی است که نمی‌توان ثبات و امنیت را بدون آن در نظر گرفت. مسأله‌ای که غرب و امریکا می‌کوشند با انکار و ایجاد هجمه‌های رسانه‌ای از هر سو آن را تحت‌الشعاع قرار داده و کمرنگ سازند. امروزه با توجه به رویکرد جدید سیاست خارجه دولت سیزدهم، مسیری رو به رشد برای تعاملات در منطقه ایجاد شده که سبب تثبیت امنیت و ارتقای جایگاه سیاسی ایران نیز می‌شود که به همین سبب، هجمه‌ها نیز تشدید پیدا کرده است.

آنچه امروزه در تبلیغات رسانه‌ای غربی و عبری با نام ائتلاف عربی به‌عنوان صف آرایی و با محوریت تقابل با ایران یاد می‌شود، یک اغراق رسانه‌ای و یک فرار رو به جلو برای رژیم صهیونیستی به منظور منحرف ساختن اذهان جهان از اوضاع داخلی آن است. این رسانه‌ها در تلاش هستند فضایی تصنعی را ایجاد نمایند که کنش‌های منطقه را به مسیر ساختگی خود هدایت و تحلیل کنند. برجسته‌سازی اخبار مربوط به این موضوع توسط رسانه‌ها، در سفر پیش روی جو بایدن به منطقه افزایش پیدا کرده تا تأثیرگذاری آن بیشتر در معرض عموم مردم قرار گیرد. در واقع فرایند القای این مضمون برای انزوای ایران و تحت‌الشعاع قرار دادن فضای رو به رشد تعاملات کشور در منطقه و جهت بخشی به رسانه‌های مختلف در این وادی و مسیرسازی برای عملیاتی کردن این هدف است.

سفر بایدن به منطقه

سفر بایدن به منطقه با توجه به تغییر مؤلفه‌ها و سردرگمی غرب و رژیم صهیونیستی در جنگ اوکراین و تحولات غرب آسیا و خصوصاً مسائل داخلی رژیم صهیونیستی و همچنین عدم تمکین کشورهای به اصطلاح متحد به خواسته‌های آنها، دستاورد متقن و قابل پیش‌بینی ندارد. از این‌رو یکی از راهکارهای باقی‌مانده برای غرب و رژیم صهیونیستی بهره کشی و وارونه نمایی از رویدادها است. از سوی دیگر بلاتکلیفی در جنگ اوکراین و برآورده نشدن انتظارات اروپا در لوای سرسپردگی به رهبری امریکا پیام روشنی به این مضمون برای کشورهای منطقه دارد که آینده نگری‌های امریکا نه تنها قابل اعتماد نیست بلکه حتی این کشور پتانسیل اتکا کردن را هم ندارد. از طرفی تثبیت قدرت‌های شرقی چون چین و روسیه و‌ گذار نظام بین‌الملل به سوی نظم جدید، نگاه‌ها را از غرب گرفته و به شرق معطوف کرده است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با اینکه متحد استراتژیک امریکا و حافظ منافع ایالات متحده در خاورمیانه محسوب می‌شوند اما با بزرگ‌ترین رقیب اقتصادی امریکا یعنی چین، در مراوده هستند.

از این‌رو امریکا می‌کوشد با ائتلاف‌سازی یا حتی تشکیل ناتوی عربی، جریان بلوکه شده‌ای را به رهبری خود و به زعامت رژیم صهیونیستی ایجاد کند و با وابسته کردن آنها به خود، هم از توجهات‌شان به شرق بکاهد و هم آنها را با خدعه ایران هراسی، به دامان رژیم صهیونیستی بسپارد.

در حالی که اکنون رژیم صهیونیستی دچار بحران‌های متعدد سیاسی، اقتصادی، امنیتی و خلأ حاکمیتی در داخل شده و انحلال کنست و شکست دولت [بنت] نمودی از آن است. بحران‌هایی که عمیقاً در ساختار رژیم وجود دارد و با افزایش زمان، تشدید می‌گردد و این رژیم را بیشتر در ناتوانی و آشفتگی فرو می‌برد.

نشست «شرم‌الشیخ» در هفته های گذشته با حضور مقامات ارتش رژیم اسرائیل و ارتش عربستان سعودی، اردن و مصر و به ادعای رسانه‌های غربی، به خاطر هماهنگی برای مقابله با توانایی‌های موشکی و پهپادی ایران برگزار شد، این دست اقدامات، برای پشتوانه‌سازی در مقابل محور مقاومت و ایران و سرپوش گذاشتن به وضعیت کنونی این رژیم است که با بازوی رسانه‌ای شدیداً تقویت می‌شود.

اما در این میان، اظهارات مقامات دو کشور مصر و اردن تأییدی بر کذب بودن این ادعا است و ادبیات استفاده شده در آن به لحنی برائت‌گونه، نشان‌دهنده این است که آنها به طور تلویحی اقرار می‌کنند که همکاری در نقشه راه رژیم صهیونیستی به بی‌ثباتی در منطقه دامن می‌زند.

«ایمن الصفدی» وزیر خارجه اردن طی سخنانی اعلام داشت که همه کشورهای عربی در منطقه خواهان برقراری روابط خوب با ایران هستند و در سفر بایدن به منطقه سخنی درباره تشکیل ائتلاف نظامی که رژیم صهیونیستی بخشی از آن باشد، وجود ندارد.

مصر نیز به‌ صورت موازی بیان داشت که این کشور با هرگونه درگیری نظامی علیه ایران و تشکیل ناتوی خاورمیانه‌ای ابراز مخالفت می‌کند. همچنین این کشور در کنار کویت و امارات حادثه زلزله استان هرمزگان و جان باختن شهروندان ایرانی را تسلیت گفت. از سوی دیگر، رایزنی‌هایی برای از سرگیری روابط میان تهران و قاهره برای بازسازی روابط بین دو کشور وجود دارد.

امنیت  پایدار در منطقه

آرامش و امنیت مقوله مهمی است که سایه آن بعد از سال‌ها در منطقه احساس می‌شود. به عقیده تحلیلگران، جهت‌گیری سیاست خارجه ایران در تمام مناقشه‌های منطقه چه در سوریه و قره باغ و حتی در افغانستان به سمت ایجاد امنیت و ثبات حفظ منافع کشورها در قبال آن بوده است. ایران با فعالیت‌های برون مرزی برای کسب این جایگاه، حتی به یک نیروی بازدارنده تبدیل شده و معادلات آتی غرب را به نقطه شکست رسانده است. کشورهای منطقه بعد از سپری شدن دوران عدم ثبات به این باور رسیده‌اند که عدم انسجام و فروپاشی‌های سیاسی یک کشور، عدم امنیت و آشفتگی را به کشورهای همسایه سرایت داده و منطقه را در بحران فرو می‌برد. ایران در منطقه و در خط محور مقاومت که از شرق ایران تا لبنان ادامه دارد، جایگاه محوری و مهمی در قدرت و بازدارندگی دارد و توانایی هضم هرگونه مناقشه و درگیری را در خود داشته است. بنابراین مقامات کشورهای منطقه اذعان دارند که ایران نه تنها یک تهدید به شمار نمی‌آید بلکه قدرتی مهم برای تحقق امنیت پایدار در منطقه بوده است.

از این رو، کشورهای منطقه تلاش می‌کنند تا مسیری را ایجاد کنند که ارتباطات سازنده بین کشورها برقرار شود و تنش‌ها نیز کاهش یابد.

در همین راستا، وزیر خارجه اردن اعلام کرد که کشورش خواهان راه‌حل سیاسی برای پایان دادن به درد و رنج ملت سوریه، حفظ وحدت و انسجام این کشور و احیای امنیت و ثبات آن است.

به‌عنوان نمونه، عراق داوطلب میانجیگری میان اردن -مصر و ایران شده که خود نشانه‌ای از اهتمام کشورهای منطقه برای پایان دادن به اختلاف و حل وفصل موضوعات با ایران است. در این راستا نیز الکاظمی در سفر خود به تهران، با اظهار این که این سفر برای پیشگیری از تفسیرهای زودهنگام درباره مشارکت عراق در نشست ریاض در رابطه با ایران است، به تشریح موضع دولت عراق درباره شرکت در این نشست با حضور رئیس‌جمهور امریکا پرداخت و تأکید کرد که این کشور در هیچ ائتلافی علیه ایران ظاهر نخواهد شد بلکه هدف آن را مشارکت عراقی‌ها در تقویت روابط بین‌المللی، نه ایستادن در کنار محوری علیه محور دیگر برشمرد. در این میان، تصویب قانون منع عادی‌سازی راهی برای نفوذ در ساختار سیاسی عراق برای رژیم صهیونیستی نیز نگذاشته است.

همچنین، وجود مذاکرات و ادامه روند آن با وجود اختلافات فیمابین ایران و عربستان، خود شاهدی برای تلاش به خاطر اصلاح روابط و تنش‌زدایی در منطقه است. امارات نیز به رغم تحریم‌هایی که علیه ایران وجود دارد، تجارت گسترده‌ای با کشور دارد و قرابت روابط تجاری بین دو کشور از گسترش تنش‌ها به یک درگیری جلوگیری کرده است.

ایران کانون دیپلماسی منطقه

سفر اردوغان و پوتین به تهران شاهدی بر انکارناپذیر بودن نقش ایران در مناسبات منطقه‌ای است. تحلیلگران ترکیه بر این باورند که ارتباط با تهران برای این کشور به‌دلیل قرابت‌های فرهنگی و قومی و مذهبی، یک امر حیاتی است و تحریم‌ها علیه ایران یک فرصت برای آنکاراست. علاوه بر آن حل بحران کنونی انرژی در ترکیه نیز نیازمند همکاری نزدیک با ایران است. می‌توان گفت این اقدام ترکیه، به معنای بازگشت و عدول از مواضع قبلی خود و درک واقعیتی به‌نام جایگاه ایران در منطقه و لزوم همکاری با آن است.

قطر در زمینه میانجیگری میان ایران و امریکا در مذاکرات هسته‌ای تلاش کرد نقش واسطه را ایفا کند و طی آن روابط سیاسی با کشور را توسعه دهد. همکاری دو کشور به برگزاری مسابقات جام جهانی نیز ورود پیدا کرده و طی آن وزیر راه قطر در جزیره کیش با همتای خود درباره نحوه همکاری‌ها ملاقات و مذاکره داشت.

ایران از نظر موقعیت ژئوپلیتیکی در جایگاهی قرار دارد که نمی‌توان از آن چشمپوشی کرد. با شروع کار دولت جدید، دیپلماسی اقتصادی فعال و مبادلات تجاری با کشورهای منطقه و آسیای مرکزی با افزایش مواجه شد. جمهوری اسلامی ایران به‌دلیل این موقعیت در متصل کردن کشورهای آسیای مرکزی به کشورهای حاشیه خلیج فارس، دارای ظرفیت خوبی در راستای ترانزیت صادرات و واردات منطقه است که می‌تواند به خنثی‌سازی تحریم‌ها کمک کند، همچنین دارای مسیری برای رد و بدل کالا بین قطب‌های تولیدی در شرق آسیا و اروپا برای انتقال بارهای ترانزیتی است. بنابراین ایران به عنوان کانون اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب، در جایگاهی قرار دارد که هیچ کشوری نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد. 

ایران در سازمان‌های متعدد منطقه‌ای مانند پیمان شانگهای پذیرفته شده است و  به دنبال عضویت در گروه بریکس و اتحادیه اورسیا می‌باشد. این موضوع در وهله اول، سبب همکاری نزدیک اقتصادی بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی و منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا است و کشور را به یک رکن اقتصادی مهم تبدیل می‌کند. در وهله دوم سبب ایجاد روابط سیاسی سازنده و پیش رونده در چهارچوب قوانین و سازوکارهای بین‌الملل می‌شود. موضوعی که بیانگر تعامل سازنده ایران با دولت‌ها و عدم انگیزه ایجاد تنش در منطقه است. بنابراین، موارد مذکور به معنای شکست سیاست «همه چیز منهای ایران» است و هر تصمیمی در منطقه بدون حضور ایران هیچ کارکردی ندارد. اقدامات و تعاملات دولت سیزدهم و بازشدن درگاه اقتصادی و به تبع آن سیاسی در منطقه و آسیای مرکزی نیز به تثبیت و تقویت این دیدگاه منجر شده است.

انتهای پیام/

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.