×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

جدیدترین ها

امروز : یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳  .::.   برابر با : Sunday, 5 May , 2024  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
آیا روحانیت می‌تواند از سیاست جدا شود؟

به گزارش تهران۲۴، کلیشه معروفی است که در اثنای مبارزات انقلابی و پیش از پیروزی آن، نقل دهان عده‌ای شد که روحانی باید به امور معنوی رسیدگی کند و جایی در سیاست ندارد. جدایی روحانیت از سیاست و دوری این نهاد از ارتباط با قدرت چیزی است که همواره به اشکال گوناگون بیان می‌شود، عبدالوهاب فراتی در کتاب «روحانیت و سیاست» مختصراً به این چالش پاسخ داده است.


مشغول مطالعه بخش هایی از این کتاب هستید

روحانیت منهای سیاست، روحانیت نیست

بی‌تردید روحانیت موجودی سیاسی است که سیاسی بودن خود را نه از تحولات اجتماعی و سیاسی درباره خود بلکه اغلب از نشانه‌های فراوان سیاسی در نص اسلامی، یعنی قرآن و سنت به دست می‌آورد. این مبنا به ما توضیح می‌دهد که توصیه برخی منتقدان به حضور روحانیان در ارکان حکومت و به کناره‌گیری از قدرت، پیشنهادی ناقص است و با ساختار معنایی نص و نحوه تعامل با روحانیت ناسازگار است. اولاً روحانیت نمی‌تواند موجودی غیر سیاسی باشد، ثانیاً پس از جدایی از سیاست دیگر روحانیت نیست، ثالثاً حضور پیوسته‌اش در سیاست و به تبع آن مشارکت در قدرت در رفع آفت‌ها و افزایش کارآمدی در تعامل با قدرت نیازمند است.

روحانیت سیاسی، از عوارض دنیای مدرن!

برخی نویسندگان از جمله «محمدسعید عشماوی» و «حسین بشیریه» روحانیت را به تبع دین اسلام موجودی غیر سیاسی می‌دانند که غالباً بر اثر تحولات بیرونی مثل ورود مدرنیته به جهان اسلام سیاسی شدند. در واقع حساسیت‌هایی که بیرون از نهاد روحانیت در دوره معاصر به وجود آمده است داعیه آنان را برای مشارکت در سیاست بالا برده و آنان را به موضوع قدرت برای حفاظت از آنچه در وضعیت مدرن در حال از دست رفتن است حساس‌تر کرده است. این حساسیت که منشأ بیرونی دارد در صورت تضعیف شدن روحانیون را به ماندن در عرصه قدرت بی میل می‌سازد. این در حالی است که به نظر می‌رسد سیاسی شدن روحانیون بیش از آنکه محصول تحولات بیرونی باشد برآیند تعامل آنان با نشانه‌های سیاسی نص است.

سیاسی بودن نص اسلامی اظهرمن‌الشمس است

نص اسلامی نشانه‌های بسیاری دارد که تولید معنای سیاسی می‌کند و تاکنون نیز کسی از مسلمانان وجود چنین نشانه‌هایی را انکار نکرده است. حتی مؤمنان سکولار مثل «علی‌ عبدالرزاق»، «عبدالرحمان کواکبی» و «مهدی حائری» که بر جدایی دین از دولت تأکید می‌کنند و کسی مثل «میرزای نائینی» نیز که بخشی از دولت یعنی امور اجتماعی را از اقتدار علما خارج می‌کند، منکر وجود چنین نشانه‌هایی را در نص نیستند.

آخوند، همیشه در سیاست است

از این روست که نص رفتار اجتماعی و سیاسی، مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده و آن را بازتابی از ماهیت خود کرده است. طبیعی است که هر کس به نص اسلامی نزدیک‌تر باشد حساسیت‌ها و واکنش‌های بیشتری از خود نشان می‌دهد البته این بدان معنا نیست که روحانیان واکنش‌های یکسان به سیاست دارند. روحانیت یا در قدرت است یا در وضعیت فراغت از قدرت و همواره مواضع متفاوتی در قبال و قدرت حاکم اتخاذ می‌کند. در قدرت نبودن و به معنای بی‌اعتنایی به آنچه در قدرت می‌گذرد نیست، بلکه همواره به اموری که در این عرصه رخ می‌دهد حساس است این چیزی است که نشانه‌های سیاسی نسبت به او اعطا می‌کند.

با این همه اشاره‌های نص به عنوان نشانه‌های سیاسی جهت‌یافته و شکل‌یافته نیستند و این مجتهد است که با ظنون معتبر خود به آنها جهت می‌دهد. این بدین معناست که قرآن و سنت هم برای کسانی که عقیده‌ای به برپایی دولت اسلامی در تحولات پیش از ظهور حضرت حجت ندارند و هم برای قرائت‌های مختلفی که از حکومت دینی ارائه می‌شود، گویاست و نشانه دارد.

پایان پیام/

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.