رسانه های معاند در قالب عملیات روانی و رسانه ای به طرق مختلف در پی تهیه خوراک جهت تحریم های حقوق بشری علیه ایران هستند. یکی از آیتم های این عملیات روانی، انتشار اخبار دروغ و خلاف واقع درباره زندانیان و محکومان امنیتی در ایران و مظلوم نمایی این افراد است.
متاسفانه جریان غربگرا از بدیهی ترین و ابتدایی ترین مسائل در حوزه روابط بین الملل نیز بی اطلاع بوده و با انکار شکل گیری نظم جدید جهانی همچنان نگاه «ارباب-رعیتی» به آمریکا داشته و نسخه ضعف، انفعال و حقارت میپیچد.
این کاملا طبیعی است که دولت آمریکا در راستای جنگ اقتصادی علیه ایران، از افزایش تعاملات اقتصادی و دیپلماتیک ایران عصبی و آشفته شود. اما مسئله اینجاست که برخی رسانه ها در داخل، به نیابت از آمریکا، دقیقا همان خواسته واشنگتن را مطرح می کنند.
انتقاد امری ضروری و لازم در پیشبرد امور است، اما تفاوت فاحشی میان انتقاد با سیاه نمایی و یأس آفرینی وجود دارد.
آیا آن زمان که این روزنامه با آب و تاب از مفسدان گردن کلفت اقتصادی دفاع میکرد، به فکر مردم و از جمله این زن شاغل بود؟!
بخش قابل توجهی از فعالان و رسانههای منتسب به جریان اصلاحات، از روحیات و مطالبات و خواستههای قاطبه ملت ایران فاصله داشته و به نوعی با آن بیگانهاند. به همین خاطر است که تحلیلهای این طیف هم در مقطع آشوبها مورد استقبال دشمن قرار گرفت.
سؤال اینجاست که چرا یک روزنامه داخلی اینچنین برای آزادی این شبکه و از جمله شخصی همچون مراد موشه طاهباز به آب و آتش زده و بیقراری میکند؟!
آیا رسانههایی از جمله اینترنشنال و بی بی سی و صدای آمریکا و اشخاصی همچون فرح و ربع پهلوی و حامد اسماعیلیون به دنبال افتخارآفرینی ایران در جهان هستند؟
میتوان گفت روزنامه اصلاحطلب اعتماد به طور ضمنی و غیرمستقیم، به کشورهای غرب حق میدهد قرآن را آتش بزنند؛ زیرا در این سوی مرزها گروههای تکفیری با نام اسلام فعالیت دارند.
شاید آمریکا و اسرائیل اینقدر اعتماد به نفس نداشتند که از یک عملیات ناموفق و کور، اینچنین جوگیر شده و به دنبال امتیازگیری از ایران باشند؛ اما گویا برخی اصلاحطلبان اصرار دارند در ضربه زدن به منافع ملی ایران، از دشمن سبقت بگیرند.